خنده تا خنده باید بخندی تا شاد باشی

من یه عاشق تنهام که این وب درست کردم

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 8346
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



اعتراف های تکان دهنده و خنده دار (طنز)

 

اعتراف های تکان دهنده و خنده دار (طنز)

اعتراف های تکان دهنده و خنده دار (طنز) www.taknaz.ir

وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم 30ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من 5 روز تو شوک بودم!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

اعتراف میکنم تا سنه 13-12 سالگی تحت تاثیر حرفای مادربزرگم که خیلی تو قید و بند حجاب بود با روسری می‌شستم جلوی تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم. زیاد میخندید فکر میکردم بهم نظر داره!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواس یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیس کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونس چه فسقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریه‌ام گرفت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم ک همه با هم بمیریم!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

اعتراف میکنم راهنمایی که بودم به شدت جو گیر بودم، همسایگیمون یه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گرفته بود، شوهره هم هر روز میومد و جلو در خونش سر و صدا راه مینداخت، خیلی دلم واسه خانومه میسوخت. یه روز که طرف اومده بود عربده کشی، تصمیم گرفتم که برم و جلوش در بیام. رفتم تو کوچه و گفتم آهای چیکارش داری؟ یارو یه نگاه بهم انداخت و یه پوزخندی زد و به کارش ادمه داد، منم سه پیچش شدم، وقتی دید من بیخیالش نمیشم گفت اصلا تو چیکارشی؟ منم جوگیر، گفتم لعنتی زنمه!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

سوار اتوبوس شدم، رفتم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری 3-2 بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گفت : ببخشید خانم 5 بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود 10 دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

تو عروسی نشسته بودم یه بچه 3 ، 4 ساله اومد یک هسته هلو داد بهم، منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زیر میز، چند ثانیه بعد دیدم دوباره آوردش، این دفعه پرتش کردم یه جای دور دیدم دوباره آورد!! می خواستم این بار خیلی دور بندازمش که بغل دستیم بهم گفت آقا این بچس سگ نیست! طرف بابای بچه بود!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

به مامانم می‌گم می‌خوام یه خونه جدا بگیرم و مستقل بشم؛ می‌گه برو... برو مستقل شو... برو ایدز بگیر.......!!!

∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞.∞

و یك تجربه دردناك كه برا خودم اتفاق افتاده هیچ وقت به رنگ قرمز و آبی رنگ شیر توالت اعتماد نكن !!!!!!!!!

نويسنده: boy dance تاريخ: چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

کیا اینارو یادشونه؟

 

کیا اینارو یادشونه؟













http://www.iranfars.ir/images/1/lineleft.gif

نويسنده: boy dance تاريخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 سلام سلام ممنون که به این وب امدید 

     
    من یه نظری دارم ویه کمک میخوام که شما هم عضو مدیریت این شوید
     و به من کمک کنید و مطالب خنددددددار بزارید 
  
و من هم برای شما این اهنگ های روز  خارجی وایرانی را برای شما میفرستم 
نويسنده: boy dance تاريخ: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ترول 5

 

 
نويسنده: boy dance تاريخ: دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دیکشنری طنز فارسی به فارسی و تاریخچه تقلب!

 دیکشنری طنز فارسی به فارسی و تاریخچه تقلب!


گروه اینترنتی آسمان

دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.

گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکایچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

دانشگاه: یک دوره چهارساله که … چیز بیشتری یادم نمی آید.

مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.

خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.

منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.

بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.

جلسه دفاع پایان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طریق پاورپوینت و توجه اساتید داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو.

شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. (می تواند پول، قیافه و یا شهرت باشد.)

رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر

کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب

عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.

طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید.

جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.

قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد.

ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟

شاهد: فردی که ابتدا قسم می خورد که حقیقت را، تمام حقیقت را، و نه چیزی جز حقیقت را بگوید و سپس شروع به تعریف داستانی می کند که وکیل از او خواسته است.

خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون

لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است.

فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.

مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.

فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز.

طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ

تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند.

پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.

روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون

بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.

پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.

پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.

کمک های خارجی: انتقال پول از مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر.

آنتیک: وسیله ای که اجداد شما خریده اند و پدر و مادر شما خود را از شر آنها خلاص کرده اند و حالا شما دوباره برای خرید آن، پول گزافی پیاده می شوید.

مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج

قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.

و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.

سیاست: هنر تقسیم کیک تولد، به گونه ای که هر کس احساس کند بزرگ ترین قطعه را صاحب شده است.

لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.

صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.

تاریخچه تقلب!

گروه اینترنتی آسمان

تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود كه "حسن كچل" برای نخستین بار به مكتب رفت. از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه كودكان مكتب بود ؛ لیك حسن كچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نكته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذكر دشت كند.
این بود كه اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد. البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های كنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب كه حسن با كلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را كش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز كرد.

نويسنده: boy dance تاريخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ترول 4

 سری جدید ترول های خنده دار برای شما عزیزانم

 

حتما برای مشاهده تصاویر در اندازه اصلی بر روی آن ها كلیك فرمایید

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

 

نويسنده: boy dance تاريخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 سلام عکس های بدون شرح تو ادمه مطلب خییییییییییییلیییییییییییییییی  زیاده


ادامه مطلب
نويسنده: boy dance تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

مجموعه: مطالب طنز و خنده دار

 

 

 

جملات طنز و خواندنی,مطالب خنده دار

 دقت کردین وقتی میرین دکتر
مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره
ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !
جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You”
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه …
حالا اگه بی بنزین تو خیابون بمونی ، هیشکی آدم حسابت نمیکنه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
“معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود!!! الان “منفعت” جاشو گرفته
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی، میبُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیادی‌ئی…
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دنیا رو می بینی ؟ حرف حرف میاره ، پول پول میاره
خواب خواب میاره ولی محبت خیانت میاره !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
یک ساعته اومدم کلوب و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم
الان بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟
گفتم دارم درس میخونم میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده
حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن
پشتشو نگا کردیم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزه اومد !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم
خوردم به آینه!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها،
حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک
تو یخچال جا بدیم
باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!
چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه
تازه شیرینیاتم خوردن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ اتوبوس ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ
ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ :
” ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ “!
ﯾﻪ پسره ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺟﺮﺍﺡ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺖ؟ !!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آهای اونایی که خیلی خودتونو میگیرید
چاه توالت ما هم خیلی وقتا میگیره
گفتم که در جریان باشید
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آیا میدانید کوتاه‌ترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بیست سوالی ….؟
_ تو جیب جا میشه ؟
بله
_از جیب راحت در میاد ؟
بله
_glx ؟
افرین درسته !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزن با صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختره فرم دانشگاه پر کرده:
نام:پریسا ….
نام خانوادگی:جلالی ….
فرزند: سوم!!
این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله 
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی
چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده
هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!!

نويسنده: boy dance تاريخ: پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ترول3

 

ترول های خنده دار -www.jazzaab.ir
ترول های خنده دار -www.jazzaab.ir
ترول های خنده دار -www.jazzaab.ir
ترول های خنده دار -www.jazzaab.ir
ترول های خنده دار -www.jazzaab.ir
ترول های خنده دار -www.jazzaab.ir
ترول های خنده دار -www.jazzaab.ir
khandehbazar.blogfa.com

khandehbazar.blogfa.com

 

khandehbazar.blogfa.com




ddd  khandehbazar.blogfa.com

khandehbazar.blogfa.com

khandehbazar.blogfa.com
 

 







 







 

نويسنده: boy dance تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ترول2

 با یه ترول باحال چطورین؟!

 


 

[ چهارشنبه سیزدهم دی 1391 ] [ 06:18 بعد از ظهر ] [ **شهرزاد** ] [ نظرات(3) ]

 

ترووووول جدید جدید...داغ داغ ..بیا و ببر تا سرد نشده!

ترول جدید ، ترول های جدید ، عکس ترول جدید

ترول جدید

 

ترول جدید

 

ترول جدید

 

ترول جدید

 

ترول جدید

 

ترول جدید


 
نويسنده: boy dance تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 خنده بازار دااااااااااغ آخر هفته

 


 

اس ام اس جدید خنده دار اسفند 91

 خواهرم دوستشو آورده خونه.مامانم هیچی نگفت
 حالا همین دختره رو اگه من آورده بودم.... واویلا بود
همیشه بین بچه ها فرق میذارن بعد می گن نه همشون یه اندازه برامون عزیزن

.

.

.

ديشب اومدم خونه ميخواستم خودمو لوس کنم.. 
گفتم:مامان هوا خيلى سرده ، گلوم درد ميکنه فک کنم سرما خوردم 
مامانم: هيچ مرگيت نيست ، کمتر قليون بکش خوب ميشى..!!

.

.

.

دختر خاله به بچشون اشاره کردن و گفتن بچم خیلی با ادبه و فحش نمیده و کودک در جواب گفتن خفه شو

.

.

.


بابام صلاح ما رو میخواد، برای جهنم میخواد ما رو آماده کنه انقدر بخاری رو زیاد میکنه .. من میدونم

.

.

.

مامانم رفته مسافرت , خونمون از فرط شلوغی و کصافط , مثه خرابه های هیروشیما , بعد از انفجاره بمبه !
بابام : کاش یکی می اومد خونه رو حسابی تمیز می کرد , بیست تومن می ذاشتم کف دستش !
من : پول بده من تمیز می کنم !
بابام : لازم نکرده ! تو پول بده , خودم تمیز می کنم !

.

.

.

بابام : آب یخ نخور چاق میشی!!!!
من: واسه چی؟ چه ربطی داشت؟؟!!!
بابام: آب یخ میخوری، چربیات یخ میزنن سفت میشن چاق میشی...!!!!

.

.

.

داشتم برای امتحان دانشگاه ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!!
.
مامانم موند چی بگه ، اومد تقلبو پاره کردو گفت : ما تو این خونه نماز میخونیم......!!

.

.

.

یه رفیقی داشتم خیلی کمبود محبت داشت 
روز تولدش از طرف بانکی که توش حساب داشت براش اس.ام.اس اومده بود:
"تولدتان مبارک"
اینم ورداشته بود جواب داده بود:
"خیلی ممنون شما اولین کسی هستید که تولدمو بهم تبریک گفتید...."!
مردم داغونن بخدا

.

.

.

پسر داییم دهه هشتاديه مدرسه غيرانتفاعي ثبت نامش کردن سالي 3 میليون !
.
.
.
.
يادش بخير ناظممون میگفت فردا 500تومن کمک به مدرسه با خودتون بياريدخونه ما میریخت به هم

.

.

.

ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺪﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﺩﻡ
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﭼﻲ ﺗﻨﺘﻪ؟ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺗﺎﭖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭﻙ ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺗﻮ ﭼﻲ
ﭘﻮﺷﻴﺪﻱ؟ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻱ
ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻱ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺭﻛﺎﺑﻲ ﺁﺑﻲ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ
ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩ
ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺖ ﻭ
ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻣﻴﭙﻮﺷﻦ

.

.

.

اقا پدرم یهو اومد تو اتاقم بهم گفت
تو که چشمات خیلی قشنگه...
تو که چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرمو نجیبه
من یهو ذوق مرگ شدم تا به خودم اومدم دیدم دارم ماشین بابامو. لنگ میکشم نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم کاملا خر شدم

.

.

.

یه داداش کوچیکم (6 سالشه) تو یه فرشته کوچولویی! میگه نه, من یه خدام !!!!!
داداشه خود بزرگ بینه من دارم؟؟

.

.

.

بچم دو سالشه الان یه ماهه به من میگه دایی محسن
نه دایی داره نه محسن داریم !!! امکان داره آدم تو این سن توهم بزنه ؟
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

یکی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من

.

.

.

داره رعدوبرق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه..
میگه وای چه رعدو برقی نکنه برق بگیرتم تو پاشو برو
من سره راهیم میدونم 
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

نشسته بودم یه هو مامانم از آشپزخونه اومد، بی مقدمه شروع کرد درباره فلفل صحبت کردن که: میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه؛ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد 
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته، ریخته تو (شاممون). 
ینی همچین مامان توجیه کننده ای دارم من!
فک و فامیله داریم؟

.

.

.

 

خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود ، برق رفت

به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد و این حرفا

گفت شمارش چنده

گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد

گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم !!!

(کاملا واقعی)


نويسنده: boy dance تاريخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید نظر یاد نر

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to mrvatanparast5454.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com